ديگرانى را كه متدين به دينى غير از دين مايند، چگونه بايد ديد؟ در تورات، انجيل و قرآن چه نامهايى به ديگران داده شده است؟ آيا اين نامها مدلولات مذموم دارند يا از همدلى حكايت مىكنند؟ فلاح ديگران چگونه ديده شده است؟ چگونه مىتوان به ديگران توجه داشت و در عين حال كاملاً خود ماند؟ اينها پرسشهايى هستند كه نويسنده مقاله در پى پاسخگويى بدانها است.
بورمنز بدين نكته مهم توجه داده است كه كتاب دينى هر دين مخاطب خود را متدينان به آن دين مىداند و بنابراين در آنها توجه به ديگران و مسأله تنوع و تكثر اديان كمتر ديده مىشود. در تورات، دوازده قبيله بنى اسرائيل مردمان برگزيده شناخته مىشوند و از ديگران با نامى كه طنين مذموم دارد، ياد مىشود. در تاريخ يهوديت، خداوند ابتدا به وصف حسود شناخته مىشده و بنابراين ملى گرايى دينى در بين آنان غلبه داشته است. سپس در دوران تبعيد، پيامبران بنى اسرائيل نسبت خدمت به همه مردمان تأكيد داشتند و به همين دليل در اين دوران روحيه كثرتگرايى رواج مىيابد و دوباره پس از آن دين يهود بر تشخص و تبرز خود تأكيد مىكند. در قرآن نيز، على رغم آنكه پيام هدايت براى همه آمده، كسانى آن را دريافت مىكنند و بنابراين «مسلمان» ناميده مىشوند، يا مؤمنان و حزب خدا ؛ ديگران متهم به كفر و شرك هستند. البته مقام خاصى براى يهوديان و مسيحيان به عنوان اهل كتاب مد نظر گرفته شده است.
اما مخاطب پيام انجيل «همه آدميان با حسن نيت» است، قطع نظر از تعلقات نژادى، فرهنگى سياسى يا دينىشان. در ملكوت الهى تبعيضى نيست، اما مكانى ممتاز براى گمنامان و فروتنان وجود دارد. ديگران غالباً «همسايه» خوانده شدهاند. خداوند پدر همه است و «به نحو يكسان خورشيد را شامل نيك و بد مىكند». مسيح گفته است: «هر كس به مشيت الهى عمل كند، برادر، خواهر و مادر من است.» پولس نيز گفته است: «بين يهود و غير يهود، يونانيان و بربرها، رمىها و ديگران، بين عبد و آزاده و زن و مرد تفاوتى نيست و همه در مسيح يكى هستند.» فرمان اساسى اين است: «دشمنان خود را دوست بدار و براى آنان كه در آزار تو مىكوشند دعا كن. بدين ترتيب تو پسر پدرت در آسمانها خواهى بود».
در تورات، فلاح به ايمان به خداى واحد و عمل به شريعت بستگى دارد. اما بايد پذيرفت كه در آن جا براى غير يهوديان فلاح نيز هست. در كتاب يونس نبى به ربوبيت عمومى خداوند توجه داده شده است. در كتاب ايوب آمده است كه اولياى خدا را مىتوان در ميان عادلان و حكيمان ملل غير يهود يافت. در مزامير داوود مىخوانيم: «بگذار اقوام گوناگون ترا حمد گويند، جميع اقوام تو را حمد گويند، امتها شادى و ترنم كنند. زيرا تو با آنان به انصاف واقعى حكم خواهى كرد، تو آدميان را مشمول عدل خود خواهى كرد.»
در قرآن بهشت به مؤمنان و جهنم به عاصيان نسبت به خدا و پيامبران وعده داده شده است. هر چند آياتى مانند «ان الذين عند الله الاسلام» و «من يبتغ غير الاسلام دينا فلن يقبل منه» طبق نظر برخى ناسخ آيه «ان الذين آمنوا و الذين هادوا و النصارى و الصابئين من آمن بالله و اليوم الاخر و عمل صالحا فلهم اجرهم عند ربهم و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون» است، اما بسيارى بر آنند كه اين آيه مؤيد فلاح غير مسلمانان، خصوصاً يهوديان، مسيحيان و صابئين است. اين آيه توجيه كننده مسأله «ذمه» است كه شروع تاريخى پلوراليزم دينى است.
در انجيل نيز با توجه به تعاليم مسيح، امكان فلاح غير مؤمنانى كه ايمان واقعى دارند مطرح شده است: «خداوند مىخواهد كه همه نجات يابند». در يهوديت بر هويت مستقل داشتن تأكيد بسيار شده است. منع از ازدواج با غير يهوديان يكى از نمونههاى اين گرايش اكيد است. در قرآن با برخوردهاى متفاوتى مواجه هستيم: «لكم دينكم و لى دين»، و از سوى ديگر «و قاتلوا فى سبيل الله الذين يقاتلوكم... و اقتلو هم حيث ثقفتموهم و أخرجوهم من حيث أخرجوكم و الفتنه اشد من القتل». شكى نيست كه اين آيه در باب دشمنان اسلام است، اما آياتى ديگر هست كه معناى مشابهى را درباره اهل كتاب دربر دارد (مانند سوره 106: 1- 6، 2: 190 - 191، 9: 29 و 13، 5: 82). اين حقيقت كه غير مسلمانان نمىتوانند وارد مكه و مدينه شوند، آيا چيزى جز ابراز و احراز هويت از راه جدا كردن خود است ؟
اما در عهد جديد داستان متفاوت است. در اينجا باب ملكوت الهى به روى همه باز است. مسيح حتى براى شهرى كه وى را نپذيرفت، درخواست عذاب نكرد. از نظر او، عدالت بايد از راه تطهير دلهاى آدميان به دست آيد. ملكوت خدا توصيه مىشود، نه تحميل. از نظر مسيح معيار قضاوت خداوند در روز جزا آن است كه شخص تا چه حد به دو فرمان عشق به خدا و عشق به همسايه عمل كرده است.
در قرآن، يهوديان و مسيحيان اهل كتاب شناخته شدهاند و به پيامبر گفته شده كه با آنان طبق شريعتشان رفتار كند. از سوى ديگر «لا اكره فى الدين» و نيز «ادع الى سبيل ربك الحكمة و الموعظة الحسنة» را داريم. اينها به ما كمك مىكند تا آيه «و لو شاء الله لجعلكم امة واحدة ولكن ليبلوكم فى ما اتاكم فاستبقوا الخيرات الى الله مرجعكم جميعاً فينبئكم بما كنتم فيه تختلفون» را بهتر بفهميم. اين آيه تندى برخى آيات پيشين را از بين مىبرد. آيا اكنون تفسيرى نوين از اين آيات براى تنظيم روابط بين مسلمانان و ديگران قابل توصيه نيست؟ اين آيه اخير صبر را به عنوان فضيلتى برجسته به همه ما توصيه مىكند و همه ما را به احترام به فرهنگهاى گوناگون مىخواند. در قرآن همچنين آمده است: «و اتبع ما يوحى اليك و اصبر حتى يحكم الله و هو خير الحاكمين».
در بخش نتيجهگيرى مقاله، نويسنده بيان مىكند كه تأمل عميقتر و تكيه بر آيات معنوىتر قرآن و عهد جديد نشان مىدهد كه آنها نسبت به چشماندازهاى نوين باز هستند. پاسخهاى قرآن و عهد جديد بايد با توجه به زمينه تاريخى نقل آنها مورد تفسير تازه قرار بگيرند. آيات اساسىاى در هر دو متن هست كه مىتوانند اصول كلى ارزيابى جديدى از روابط بين اديان را به دست دهند كه در آن پلوراليزم تضمين شود و چار چوب حركت يك دولت مدرن كه در آن همه شهروندان برخوردار از حقوق بشر هستند، تدوين گردد.
889 بازدید
كثرت گرايى و حدود آن در قرآن و كتاب مقدس
موريس بورمنز